پیرامون هنر

داستان فيلترينگ، يك بام و چند هوا

امروز براي تحقيقي نياز به جستجوي اينترنتي داشتم. در كوچه‌گردي‌هاي خود به خبر دستگيري عبدالله شهبازي برخوردم. از آن‌جايي كه اهل سياست و مطالعات جدي سياسي نيستم، با خودم فكر كردم كه حتما اين آقا هم مخالف بوده. كنجكاوي باعث شد كه صفحه‌اش را با خواندن وردهايي چند! باز كنم. به نظر مي‌رسيد كه اين آقا محقق در زمينه تاريخ است تا سياسيت. تعجب كردم. و بعد به مطلبي در سايت ايشان برخورد كردم با عنوان: چه کساني در ايران «فيلتر» مي‌کنند؟ نوشته را كه مي‌خواندم چشمهايم گرد مي‌شد. اصلا تصور هم نمي‌كردم كه سايت‌هاي بهايي‌گري در ايران فعاليت داشته‌باشند. چون درجامعه ظاهرا امكان فعاليت و يا كار و ... ندارند. بنابراين دوباره با كنجكاوي وارد اينترنت شدم و چند آدرسي را كه داده بود وارد كردم و بدون مشكل فيلترينگ وارد سايت شدم!! واقعا عجيب بود. بعد به جوابيه‌اي برخورد كردم با عنوان : آقای عبدالله شهبازی ( امیدوارم ) ملاحظه فرمایند. مطلب را كه خواندم برايم تازگي داشت. بعد احساس كردم كه چه‌قدر مي‌توان در اين وبلاگ‌ها براي هم‌ديگر رجزخواني كرد. در جايي كه وبلاگ‌هايي كه كاملا اسلامي هستند و بيانيه‌هاي عرفاني اسلامي مي‌دهند ماندد اين‌جا و اين‌جا فيلتر هستند، آزاد بودن اين وبلاگ‌ها بسيار تعجب‌برانگيز است. درست مثل شعارهايي كه اين روزها از جناح‌هاي متفاوت در عرصه‌هاي سياسي مجاز در درون كشور مي‌توان شنيد. مهم خواننده است و استفاده از هوش و فراست خودش براي تشخيص سره از ناسره. باقي صداي درهم كوس و طبل و فرياد جناح‌هاي متفاوت است و بس!

هیچ نظری موجود نیست: